عکس های آریا جون در 5 ماهگی
عکس های جدید آریا
واکسن 4 ماهگی پسرم
عشق مامان و بابا صب که پا شدی همش میخندیدی نمی دونستی میخواییم بریم بهداشت برای واکسن زدن بعد آماده شدی که بریم ددر خلاصه رفتیم وزنت کردن یکم کم وزن اضافه کرده بودی مامانی ناراحته ولی خانم دکتر گفت که هم بخاطر بازیگوشیته هم بخاطر دندون در اوردنه هیییییییی خداکنه بهت قطره استامینوفن و دادم همش داشتی یه همه لبخند میزدی بعدش واکسن و زدن اولش متوجه نشدی ولی بعدش یه کوچولو گریه کردی اومدیم خونه برات کمپرس کردم ایشالا که تب نکنی ...
نویسنده :
مامانی
11:39
آریا و تمرین پستونک خخخخخ
مامانی دیشب هی میخواستی بخوابی ولی ما مثل همیشه مهمون داشتیم و خونه شلوغ بود شما نمیتونستی لالا کنی منم هی داشتم باهات تمرین میکردم که پستونک بخوری اخه هی شصت میخوری خلاصه سعی خودمو کردم آخر گرفتی ولی فرداش هر چی بهت دادم نگرفتی حالا نمیدونم دلیلش چیه!!! اینم عکسش که بعدش خوابت برد تو اون شلوغی بمیرم برات ...
نویسنده :
مامانی
13:07
آریا و سرما
مامانی دیروز رفتیم بیرون حسابی سرد بود شما هم اولین لباس گرماتو پوشیدی ...
نویسنده :
مامانی
11:24
شصت خوردن آریا جون
مامانی از این کارا نکن بخدا یه لقمه چپت میکنمااااااا فداتشم گلم که روز به روز کارای جدید میکنی ...
نویسنده :
مامانی
12:15
شیطون بلا
سلام آریای شیطون گل پسرم روز به روز داری بزرگ میشی و کارای جدید میکنی اینقدر دست و پاهاتو میکوبی من میترسم درد بگیره فقط یکمی هم بغلی شدی من و بابات و اذیت میکنی هی میخوای پا شی مامانی نترس تو هو مثل ما بزرگ میشی و راه میری لباسات که کوچیک میشه من لذت میبرم که بزرگتر شدی ماشالا راستی چند روز پیش داشتم باهات تمرین شیشه گرفتن میکردم خخخخخ خیلی زرنگی هااااا همش اوق زدی و گاز گرفتی الان عکسشو میزارم بعدا ببین شیطون بلا ...
نویسنده :
مامانی
11:29